قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاک غریب

که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق

قهرمانان را بیدار کند

...

پشت دریاها شهریست

که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است

پشت دریاها شهری است

قایقی باید ساخت