قاصدک


یک ماهی هست که اینجا خاک می خوره دلیلش هم این بود که در واقع دوربینم خاک می خورد! اما مقصر اصلی خواجه حافظ شیرازی بود. بعد از سال تحویل تفالی به حافظ زدم که مطلع شعر این بود:

عشق تو نهال حیرت آمد
وصل تو کمال حیرت آمد
بس غرقه حال وصل کاخر
هم بر سر حال حیرت آمد

از همون روز اول سال، چهار حادثه حیرت انگیز برایم اتفاق افتاد که دوتاش خیلی بد بود، دوتاش هم خیلی خوب! امیدوارم این چرخه حیرت تا پایان سال به سمت حوادث خوب چرخ بخوره.

خلاصه روز جمعه بعد از یک ماه خماری شدید به دلیل نخوردن باد کوهستان و چای آتیشی و عکس نگرفتن، زدیم به کوه و دشت. اما به قول معروف سیاه بهار بود و قحطی سوژه. برف و سرمای نابهنگام هم اجازه ای برای خودنمایی بهار نداده بود. تا اینکه این قاصدک منو صدا کرد تا مژده خبرهای خوشی را برای من و شما بیاورد.

blog comments powered by Disqus